بازار؛ گروه بینالملل: برای کشورهای خلیج فارس، توافقنامه صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان اهمیتی فراتر از منطقه دارد و مسیرهایی را به سوی یک کریدور ژئواستراتژیک حیاتی میگشاید که اروپا و آسیا را به هم متصل میکند. کشورهای خلیج فارس به تثبیت نقش خود به عنوان قدرتهای میانی و تعمیق مشارکت خود در امور اوراسیا ادامه میدهند و در این راستا قفقاز فرصت مهمی است که کمک به ثبات این مرکز ترانزیتی میتواند تجارت و ارتباطات انرژی را افزایش دهد و در عین حال نقش خلیج فارس را به عنوان شرکای سازنده در حل مناقشات و بهبود پس از جنگ تقویت کند.
از دیدگاه کشورهای خلیج فارس، این توافق صلح با چندین هدف کلی همسو است که عبارتند از تنوعبخشی به پیوندهای اقتصادی فراتر از هیدروکربنها، تقویت اتصال از طریق کریدورهای تجاری جدید و سرمایهگذاری در بازسازی به عنوان وسیلهای برای نفوذ سیاسی.
براساس گزارش مرکز «پژوهشهای خلیج فارس»؛ برای عربستان سعودی، امارات و قطر، ثبات قفقاز با جاهطلبی آنها برای ایفای نقش به عنوان پل بین مناطق و گسترش دامنه نفوذشان در سراسر سرزمین اوراسیا مهم است. این توافق بیشتر به عنوان بخشی از یک فرآیند گستردهتر ادغام اوراسیا تلقی میشود که در آن خلیج فارس میتواند نقشی ایفا کند.
امارات متحده عربی با میزبانی دیدار در ژوئیه ۲۰۲۵ بین الهام علیاف و نیکول پاشینیان، نقش اولیهای در ایجاد فضای گفتگو ایفا کرد. این گفتگوها که در ابوظبی برگزار شد، بر روابط دوجانبه و راههای تقویت اعتماد و ارتقای ثبات در قفقاز جنوبی متمرکز بود. براساس گزارش رسانههای عربی، شیخ محمد بن زاید آل نهیان، رئیس جمهور امارات، جلسات جداگانهای با هر دو رهبر برگزار و از تصمیم آنها برای دیدار در امارات استقبال کرد. ابوظبی با تأکید بر گفتگو، همکاری چندجانبه و ثبات، فضایی را ایجاد کرد که رهبران منطقهای بتوانند گامهای اولیهای را برای آشتی بردارند. این تعامل، شتاب دیپلماتیکی را فراهم کرد که به هموار کردن راه برای توافق نهایی حاصل شده در واشنگتن کمک کرد.
از دیدگاه کشورهای خلیج فارس، این توافق صلح با چندین هدف کلی همسو است که عبارتند از؛ تنوعبخشی به پیوندهای اقتصادی فراتر از هیدروکربنها، تقویت اتصال از طریق کریدورهای تجاری جدید و سرمایهگذاری در بازسازی به عنوان وسیلهای برای نفوذ سیاسی.
علاوه بر این، کشورهای خلیج فارس از ارزش مهم توافق استقبال میکنند. در اوایل مارس ۲۰۲۵، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس، جاسم البدیوی، از پیشرفت مذاکرات بین ارمنستان و آذربایجان، استقبال و ابراز امیدواری کرد که این توافق، مرحله جدیدی از همکاری، احترام متقابل و ثبات بین دو کشور را رقم بزند.
نقش ترانزیت و انرژی
منافع اساسی کشورهای خلیج فارس از توافق صلح، در ارتباط تجاری نهفته است. قفقاز جنوبی در مسیر موسوم به «کریدور میانی»، مسیر ترانس خزر که چین را از طریق آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز و ترکیه به اروپا متصل میکند، نقش محوری دارد. برای کشورهای خلیج فارس، این کریدور نه تنها یک فرصت اقتصادی، بلکه یک انعطافپذیری راهبرد نیز هست. با ادامه تنشها در دریای سرخ و کانال سوئز که همچنان یک گلوگاه آسیبپذیر در برابر اختلالات است، تنوعبخشی به مسیرهای تجاری به یک ضرورت استراتژیک تبدیل شده است. چشماندازهای اقتصادی بلندمدت کشورهای خلیج فارس آشکارا بر پیشگامی بخش لجستیک جهانی تأکید دارد و کریدور میانی با این جاهطلبیها همسو است.
برای صندوقهای ثروت ملی و شرکتهای لجستیکی خلیج فارس، منطقه قفقاز همچنین عرصهای امیدوارکننده برای سرمایهگذاری در بنادر، راهآهن و مراکز لجستیکی ارائه میدهد. شرکت حمل و نقل دبی امارات متحده عربی، که از طریق پروژههایی در قزاقستان، آذربایجان و گرجستان در آسیای مرکزی و قفقاز فعال بوده، میتواند با مدیریت پایانهها و تأسیسات چندوجهی در طول مسیر، حضور خود را بیشتر گسترش دهد.
صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی (PIF)، با تمرکز فزاینده خود بر زیرساختها و تنوع حمل و نقل، میتواند نه تنها در پروژههای اتصال ریلی یا خطوط لوله انتقال انرژی که از قفقاز به ترکیه و از آنجا به اروپا امتداد مییابند، بلکه در پیوندهای آسیای مرکزی، فرصتهای بسیاری را نیز بیابد. این امر با تعهدات اخیر اجلاس شورای همکاری خلیج فارس مبنی بر اهمیت توسعه مسیرهای حمل و نقل متصل بین دو منطقه، ایجاد شبکههای لجستیکی و تجاری قوی و توسعه سیستمهای مؤثر برای تبادل محصولات همسو است.
شرکت حمل و نقل دبی امارات متحده عربی، که از طریق پروژههایی در قزاقستان، آذربایجان و گرجستان در آسیای مرکزی و قفقاز فعال بوده، میتواند با مدیریت پایانهها و تأسیسات چندوجهی در طول مسیر، حضور خود را بیشتر گسترش دهد.
به همین ترتیب، سازمان سرمایهگذاری قطر (QIA) با بهرهگیری از تجربه دوحه در تجارت و حمل و نقل LNG، میتواند در زیرساختهای حمل و نقل بار، نوسازی گمرک و پلتفرمهای تسهیل تجارت دیجیتال سرمایهگذاری کند که هم مسیرهای قفقاز-اروپا و هم اتصال آسیای مرکزی-شورای همکاری خلیج فارس را تقویت میکند.
انرژی بُعد دیگری است که در آن منافع کشورهای خلیج فارس با صلح در قفقاز همگرا میشود. در حال حاضر، قفقاز جنوبی یک مسیر ترانزیت حیاتی برای هیدروکربنهای خزر، به ویژه نفت و گاز آذربایجان است که به سمت غرب به ترکیه و اروپا جریان دارد. همزمان با تلاش اروپا برای تنوعبخشی و دوری از انرژی روسیه، نقش آذربایجان افزایش و به تبع آن، اهمیت ترانزیت امن از طریق قفقاز نیز افزایش مییابد. رابطه پایدار ارمنستان و آذربایجان، امنیت این مسیرها را تقویت و فرصتهایی را برای کشورهای خلیج فارس ایجاد میکند تا استراتژیهای خود را با پتانسیل انرژی منطقه هماهنگ کنند. به عنوان مثال، صادرات گاز LNG قطر به اروپا از یک محیط عرضه متنوع بهرهمند میشود. در عین حال، تولیدکنندگان خلیج فارس احتمالا در همکاری با جمهوری آذربایجان در زیرساختهای انرژی، ذخیرهسازی و پروژههای تجدیدپذیر، مطابق با تلاش جهانی خود برای تنوعبخشی به انرژی، به همافزایی دست یابند.
قفقاز همچنین بستری را برای کشورهای خلیج فارس فراهم میکند تا بتوانند تعادل دیپلماتیک حساسی را تمرین کنند. کشورهای خلیج فارس در تعامل با نفوذ فزاینده ترکیه در منطقه و همزمان تعمیق روابط با روسیه، چین و آسیای مرکزی، که هر کدام از ذینفعان نظم اوراسیا هستند، میتوانند خود را به عنوان یک بازیگر سازنده و انعطافپذیر معرفی کنند. شرکتهای ملی نفت خلیج فارس مانند آرامکوی سعودی، ادنوک و قطرانرژی میتوانند از این محیط برای گسترش همکاری نه تنها در حوزه هیدروکربنها، بلکه در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و کریدورهای انرژی سبز نیز استفاده و تصویر خود را به عنوان بازیگران آیندهنگر انرژی تقویت کنند.
همچنین، ثبات در روابط ارمنستان و آذربایجان یکی از موانع کلیدی سیاسی و امنیتی در برابر قابلیت اطمینان کریدور میانی را از بین میبرد و آن را به پیشنهادی جذابتر برای سرمایهگذاران خلیج فارس تبدیل میکند. قفقاز جنوبی باثبات میتواند به طور یکپارچهتری با چارچوبهای همکاری موجود خلیج فارس و آسیای مرکزی ادغام شود، در عین حال سرمایهگذاریهای خلیج فارس در بندر گوادر پاکستان، بندر دقم عمان و منطقه اقتصادی کانال سوئز مصر را نیز تکمیل کند. به این ترتیب، کریدورهای تجاری و انرژی قفقاز به عنوان بخشی از راهبرد کلان خلیج فارس برای معرفی خود به عنوان یک گره مرکزی در شبکههای تجارت اوراسیا و جهانی در نظر گرفته میشوند.
شرکتهای ملی نفت خلیج فارس مانند آرامکوی سعودی، ادنوک و قطرانرژی میتوانند از این محیط برای گسترش همکاری نه تنها در حوزه هیدروکربنها، بلکه در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر و کریدورهای انرژی سبز نیز استفاده و تصویر خود را به عنوان بازیگران آیندهنگر انرژی تقویت کنند.
همسویی با راهبرد کلان اوراسیا
در مجموع، توافق صلح قفقاز یک تحول جداگانه نیست، بلکه بخشی از پیکربندیهای بزرگتر اوراسیا است. برای کشورهای خلیج فارس، همسویی با این تغییرات کلیدی است. کریدور میانی یک قطعه از پازلی است که شامل طرح کمربند و جاده چین، یافتن اتحادیه اروپا برای زنجیرههای تأمین امن و بازتعریف موضع منطقهای روسیه میشود. کشورهای خلیج فارس، با هماهنگ کردن سرمایهگذاریها و دیپلماسی خود با این چارچوبها، میتوانند نفوذ خود را افزایش دهند. ظرفیت آنها برای ایفای نقش به عنوان سرمایهگذاران مالی، میانجیگران دیپلماتیک و تأمینکنندگان انرژی، ابزار مهمی را برای آنها فراهم میکند تا خود را در معماری آینده منطقه جای دهند.
از دیدگاه خلیج فارس، توافق صلح ارمنستان و آذربایجان فراتر از یک توافق دوجانبه است؛ این توافق پتانسیل پیشبرد ادغام گستردهتر در چارچوبهای تجارت، انرژی و امنیت اوراسیا را دارد. این توافق با کمک به تثبیت هاب ترانزیتی کلیدی، قابلیت اجرایی کریدور میانی را تقویت، امنیت جریانهای انرژی را افزایش و فضایی را برای تعامل سازنده خلیج فارس باز میکند. با این حال، حفظ صلح نیاز به حمایت سیاسی فعال دارد. هرچند ایالات متحده بر امضای این توافق نظارت داشت، اما بعید است واشنگتن سرمایه زیادی برای تضمین پایداری آن سرمایهگذاری کند. این امر دریچه مهمی برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ایجاد میکند که میتوانند از دسترسی دیپلماتیک، قدرت تجمع و روابط متوازن خود برای تداوم توافق استفاده و نقش خود را در شکلدهی به نظم گستردهتر اوراسیا افزایش دهند.
دیدگاهتان را بنویسید