بانو “توران میرهادی” در سال ۱۳۰۶ در شمیرانات از مادری آلمانی و پدری ایرانی زاده شد. گرچه او را یکی از مهمترین کنشگران پایهگذار نهاد کودکی در ایران میدانند اما بیگمان از برجستهترین کارهایش راهاندازی مدرسه (تجربی) فرهاد، شورای کتاب کودک و تهیه فرهنگنامه کودک و نوجوان است. پرداختن به هر یک از این مجموعهها نیاز به فضای گستردهتری دارد و همچنان کارشناسان فرهنگی-آموزشی درگیر توصیف و تحلیل کارهای فراگیر و اثرگذار او در این سه مجموعهاند.
اما آنچه نگارنده را در اندک مطالعه و نشستوبرخاستی که با نزدیکان او داشته به تحسین واداشته، کنشگری شگفت و مشارکت جویانهاش در عرصههای فردی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی اوست. میرهادی در همه فعالیتهای زندگی پربارش کنشگری مشارکتجو بود. این شیوهی کنشگری، بیش از هر گسترهای خود را در مدرسه فرهاد و تهیه فرهنگنامه نشان داده و میدهد. بررسی و تحلیل چنین کنشگری در فرهنگنامه به کارشناسان فرهنگی سپرده شده و در اینجا اندکی به مدرسه فرهاد پرداخته میشود.
یکی از شعارهای بنیادین و نهادینه شده در زیست پربار توران خانم “تبدیل غم بزرگ به کار بزرگ” بود که البته از مادرش به او رسیده بود. پس از مرگ فرهاد، برادر کوچکاش، در یک تصادف رانندگی، توران خانم غم بزرگِ از دست دادن برادر را به کار بزرگِ راه اندازی مدرسه فرهاد تبدیل کرد. او در سال ۱۳۳۴ این مدرسه را پایهگذاری کرد و در کنار همسرش، محسن خمارلو، مدیریت آن را به عهده گرفت. اما شکلِ مدیریت میرهادی بسیار متفاوت با مدیریت فراگیر در آن دوران و حتی این زمان بود. مدیریت شورایی و مشورت در همه امور مدرسه با دستاندرکاران، از معلمان گرفته و دانشآموزان تا خانوادهها، آموزش مشارکتی در کلاس و تدریس بوسیله دانشآموزان و تسهیلگری معلمان، سپردن بسیاری از کارهای کلاس و مدرسه به بچهها، تهیه روزنامههای دیواری و مدیریت بچهها در برنامههای پر شمارِ فوق برنامه، از بازدیدهای علمی گرفته تا رفتن به بازار و بازدید از شغلهای روزمره در کوچه و خیابان و گردشهای تفریحی و گشتوگذار در کوه و دشت و جنگل، و حتی نوشتن کتابهای درسی سال با مشارکت بچهها و معلمان و … از آن جملهاند.
چنین شیوهای در مدرسه و مدیریت آن، چنان درخشید که در سال ۱۳۵۲ و در پی نوسازی ساختار آموزشی کشور، مدرسه فرهاد الگویی شد برای مدرسههایی که تجربی نامیده شدند. مدرسه فرهاد با بکارگیری دانشآموزان برای اداره مدرسه و دوری از رقابتهای معمول و پرآسیب میانِ آنان، محیطی امن، شاد و پرنشاط، مهارت-محور و انگیزهبخش بوجود آورد و زمینه تلاشهای خودجوش، ذاتی و وجودی را برای تکتک بچهها فراهم نمود؛ که پیامدش پرورش دانشآموختگانی تلاشگر، اثربخش و کامیاب در زندگی فردی و اجتماعی بود. طبع مشارکت جوی توران خانم در فرهنگنامه کودک و نوجوان نیز زمینه تلاش چند دههای این نهاد مستقل و مردمنهاد را چنان فراهم کرد که مشارکت داوطلبانهی چند صد دانشآموز و دانشجو، کارشناس، ویراستار و حتی نخبهی دانشگاهی را سالها در کنار هم برای آفرینش چنین اثر ماندگار و ارزشمندی گردآورد و بسیار بسیار خوش درخشید و خوشبختانه همچنان میدرخشد.
ارزشمندی کوششهای بانو میرهادی آنجا خود را بیشتر نشان میدهد که در ده-بیست سال گذشته کشورهایی مانند فنلاند، دانمارک، ژاپن و … که پرچمدار آموزشوپرورش پیشرو هستنئد در مسیر آموزههای نظری و عملی او هستند و شعار روز جهانی آموزگار (۲۰۲۵) “بازآفرینی آموزگاری بعنوان حرفهای مشارکتی” بود؛ توصیهای که پس از گذشت چندین دهه روش یا روشهای آموزشی میرهادی را تایید پیگیری میکند.
یاد و نامش ماندگار و جاوید باد.
*آموزگار





دیدگاهتان را بنویسید